فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال هشتم شماره 4 (پیاپی 32، زمستان 1385)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال هشتم شماره 4 (پیاپی 32، زمستان 1385)

  • 124 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/02/18
  • تعداد عناوین: 14
|
  • مقاله ی پژوهشی
  • اعظم تیموری، مسعود امینی صفحات 301-308
    مقدمه
    اهمیت غربالگری دیابت ملیتوس در دنیا، مورد بحث و اختلاف نظر است. ضرورت این غربالگری وقتی تایید می شود که برای بیماران تازه تشخیص داده شده، درمان مناسبی انجام شود. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت پیگیری و درمان بیماران دیابتی تازه تشخیص داده شده طی غربالگری در شهر اصفهان، یک سال پس از تشخیص انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آینده نگر 1640 فرد بزرگسال، در مرکز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم اصفهان، در سال های 831382 از نظر دیابت غربالگری شدند. بیماران دیابتی تشخیص داده شده با این روش، از نظر قد، وزن، فشار خون، قند، لیپید و HbA1c در ابتدای تشخیص و یک سال بعد، بررسی و نتایج دو نوبت با هم مقایسه شدند. هم چنین نحوه پیگیری و درمان بیماران ارزیابی شد.
    یافته ها
    از بین موارد غربال شده 5.06% (83 نفر) دیابت داشتند. شیوع دیس لیپیدمی و فشارخون بالا در این بیماران، به ترتیب 78.3% و 45% بود. یک سال پس از تشخیص 77.1% بیماران برای کنترل قند خون درمان شدند، در حالی که 49.2% موارد دیس لیپیدمی و 45% موارد فشارخون بالا، تحت درمان مربوط قرار داشتند. پس از یک سال، بیماران بهبود واضحی در متغیرهای BMI، قند، لیپید و HbA1c نشان دادند اما میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک کاهش معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    غربالگری دیابت در کشف موارد ناشناخته ی بیماری و بهبود وضعیت کنترل قند و دیگر عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی موثر است. کیفیت درمان به ویژه در زمینه ی کنترل فشار خون این بیماران، ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: مراقبت، غربالگری، دیابت ملیتوس
  • منوچهر ایران پرور علمداری، علی سیامک حبیبی معینی، سید علیرضا عبادی، فریدون عزیزی صفحات 309-316
    مقدمه
    افراد دچار اختلال تحمل گلوکز (IGT) خطر بالای پیدایش دیابت نوع 2 را در آینده دارند. همچنین IGT به عنوان عامل خطرزای بیماری های غیر واگیر شناخته شده و در افراد دچار IGT خطر بروز عوارض قلبی- عروقی افزایش می یابد. هدف از انجام این طرح شناختن خصوصیات مبتلایان به IGT در شرق تهران و ارتباط آن با سایر متغیرها و عوامل خطرزای بیماری های غیرواگیر بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی انجام شد. از 9204 شرکت کننده در مطالعه مرحله اول قند و لیپید تهران 960 نفر مبتلا به اختلال تحمل گلوکز بودند. از این افراد حداقل 8 هفته بعد آزمون تحمل گلوکز خوراکی نوبت دوم به عمل آمد که 331 نفر همچنان دچار IGT بودند. تشخیص دیابت و IGT بر اساس معیارهای سازمان جهانی بهداشت گذاشته شد. در این افراد شاخص های آنتروپومتریک و فشار خون به روش استاندارد اندازه گیری شد. تعیین غلظت گلوکز و لیپیدهای سرم پس از 12 ساعت ناشتایی انجام شد. نمایه توده بدن برابر یا بیشتر ازkg/m2 30 چاقی و نمایه توده بدن بین 29.9-25 اضافه وزن در نظر گرفته شد. نسبت دور کمر به باسن بیتشر از 0.8 در زنان و بیشتر از 0.95 در مردان به عنوان چاقی تنهای تعریف شد. فشار خون سیستولی 140 میلیمتر جیوه و دیاستولی 90 میلیمتر جیوه یا بیشتر و یا مصرف داروهای ضد فشار خون به عنوان پرفشاری خون تعریف شدند. عوامل خطرزای بیماری های قلبی- عروقی در افراد دچار IGT با وزن طبیعی، اضافه وزن و چاقی مقایسه و برای بیان نتایج مقایسه از آزمونهای آماری تی مستقل و آنوا استفاده شد.
    یافته ها
    در مجموع 331 فرد دچار IGT بررسی شدند که 232 نفر (70%) زن و 99 نفر (30%) مرد بودند. نمایه توده بدن در 43% موارد بیشتر یا مساوی 30 بود. نسبت دور کمر به دور باسن در 83.7% موارد غیر طبیعی بود. مقادیر کلسترول تام در 32% موارد بیشتر از 240 میلیگرم در دسیلیتر، LDL-C در 28.1% موارد بیشتر از 130 و در 24.8% بیشتر از 160 میلیگرم در دسیلیتر بود. HDL-C در 32.9% موارد کمتر از 35 میلیگرم در دسیلیتر و تریگلیسرید در 43.2% موارد بیشتر از 200 میلیگرم در دسیلیتر بود. بررسی پارامترهای اندازه گیری شده بر حسب BMI نشان داد که میانگین کلسترول و تری گلیسرید در افراد چاق بیشتر از بقیه است (0.042>p و 0.001>p). میانگین HDL-C در افراد چاق کمتر از بقیه بود (0.014>p).
    نتیجه گیری
    افراد دچار IGT به دلیل دارا بودن عوامل خطرزای متعدد قلبی- عروقی نظیر چاقی، پرفشاری خون و هیپرلیپیدمی در خطر بالای حوادث قلبی- عروقی قرار دارند.
    کلیدواژگان: اختلال تحمل گلوکز، بیماری های قلبی، عروقی، چاقی، پرفشاری خون، اختلال چربی خون
  • سیدمهرداد صولتی، لادن عطایی، فریدون عزیزی صفحات 317-323
    مقدمه
    پرکاری تیروئید (هیپرتیروئیدی) تحت بالینی، وضعیت بالینی است که با پایین رفتن TSH بدون تغییر در سطوح سرمی T3، T4 مشخص میشود. در مورد اثر این عارضه بر سطوح سرمی و متابولیسم لیپیدها اتفاق نظر وجود ندارد، لذا این مطالعه با هدف بررسی اختلال های اکسیداسیون لیپیدها در این بیماران طراحی و انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی انجام شد. 41 بیمار مبتلا به پرکاری تیروئید تحت بالینی و 36 نفر با وضعیت تیروئید طبیعی مورد مطالعه قرار گرفتند. هیپرتیروئیدی تحت بالینی با 0.3 TSH< و T4 و T3 طبیعی تعریف و با آزمون تحریکی TSH تایید شد. پرسشنامه ای شامل علایم بالینی و عوارض دارویی برای بیماران تکمیل شد و نمونه خون بیماران برای انجام آزمایش ها جمع آوری شد. در این پژوهش برای بررسی شاخص های اکسیداسیون لیپیدها و آنتی اکسیدان ها سطوح سرمی لیپیدی شامل کلسترول تام، تریگلیسرید و HDL-C و همچنین LDL-C اکسیده. ظرفیت کلی آنتیاکسیدان (TAC) اندازه گیری شد. همچنین فعالیت آنزیم پاراکسوناز، سطوح سرمی ویتامین A، E و بتا کاروتن نیز اندازه گیری شد. سپس یافته های آزمایشگاهی مورد بررسی آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که اختلاف معنی داری از نظر سن (13±46، 13±47، NS)، جنس (30.11 مرد در مقابل 14.12 زن)، و زن (13±77 در مقابل 14±79 کیلوگرم)، نمایه توده بدن و فشار خون در دو گروه بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید تحت بالینی و گروه شاهد وجود نداشت. در گروه بیماران TSH به طور معنی داری پایین تر از گروه شاهد بود (p<0.001، mu/L 1/0±16/0در مقابل 0/1±1/1) ولی FT3، FT4، T3، T4، T3RU در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. نتایج آزمایش اکسیداسیون لیپیدها و آنتی اکسیدان ها نشان داد در گروه شاهد سطوح سرمی ویتامین A، بتاکاروتن، LDL-C اکسیده، فعالیت پاراکسوناز 1، TAC، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL-C و نسبت آنزیم پاراکسوناز به HDL-C بالاتر از گروه بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید تحت بالینی بود.
    نتیجه گیری
    وجود اختلاف در سطوح اکسیداسیون لیپیدها و فعالیت آنزیم پاراکسوناز نشان دهنده بروز تغییرات در متابولیسم پایه بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید تحت بالینی است.
    کلیدواژگان: اکسیداسیون لیپیدها، آنزیم پاراکسوناز، پرکاری تیروئید تحت بالینی، آنتی اکسیدان ها
  • فریده شیشه بر، محمد طه جلالی، سیدمحمود لطیفی صفحات 325-330
    مقدمه
    تغییراتی که پس از خوردن چربی در سطح لیپیدهای سرم ایجاد می شود (Postprandial lipidemia) با ایجاد آترواسکلروز ارتباط دارد و از عوامل خطرزای بیماری های قلبی شناخته شده است. از طرفی شواهد اندکی وجود دارد که سرکه سیب و اسید استیک باعث کاهش لیپیدهای سرم در رت و موش می گردد اما اثر آن بر لیپیدهای خون انسان نامشخص است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مصرف سرکه سیب بر تغییرات لیپیدهای سرم پس از خوردن غذای پر چرب در افراد سالم انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی متقاطع، تغییرات لیپیدها و لیپوپروتئین های سرم پس از خوردن غذای پرچرب به همراه سرکه در 16 داوطلب سالم بررسی شد. وعده غذای آزمایشی (test meal) شامل 0.5 گرم چربی (کره) به ازای کیلوگرم وزن بدن، یک بار با 15 سیسی سرکه رقیق شده و بار دیگر با همان مقدار آب (به عنوان شاهد) در دو نوبت با فاصله 10 تا 15 روز مصرف شد. در هر نوبت آزمایش سه نمونه خون، ناشتا، 4 و 8 ساعت پس از خوردن وعده غذای آزمایشی گرفته شد. میزان تری گلیسرید، کلسترول و HDL-C سرم اندازه گیری شد. سطح زیر منحنی نیز با روش ذوزنقه ای (trapezoidal) محاسبه گردید. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس مقادیر تکرار شده و آزمون تی زوجی در نرم افزار آماری SPSS نسخه 11 آنالیز شدند.
    یافته ها
    سطح تری گلیسرید سرم پس از مصرف غذا با سرکه و با آب به طور معنی داری در مقایسه با سطح ناشتای آن افزایش یافت (p<0.05) و سپس به حد ناشتا رسید. اما تفاوتی در روند این تغییرات بین دو غذا وجود نداشت. بین سطح زیر منحنی تری گلیسرید بعد از خوردن غذا با سرکه (mg/dL. 8h 326.66±820.75) و با آب (mg/dL. 8h 850.88±385.66) نیز تفاوتی وجود نداشت. همچنین تفاوتی بین تغییرات کلسترول تام، LDL-C و HDL-C بعد از خوردن غذا با سرکه و با آب مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف یک دوز سرکهی سیب به همراه غذای پرچرب بر تغییرات کوتاه مدت لیپیدها و لیپوپروتئن های سرم پس از غذا در انسان تاثیری ندارد. پیشنهاد می شود در مطالعه های آتی مصرف طولانی مدت سرکه بر پروفایل لیپیدها در انسان مورد بررسی قرارگیرد.
    کلیدواژگان: سرکه، لیپیدهای سرم، لیپیدهای پس از غذا، غذای پرچرب
  • زهرا فروهش تهرانی، مازیار غفوری صفحات 331-337
    مقدمه
    روند تشخیص در پاتولوژی به مرور در حال حرکت به سوی روش های کمی است. اندازه گیری کمی بی شک می تواند اختلاف های جزیی را آشکار کند که برای چشم انسان قابل افتراق نیست. مورفومتری، تشریح کمی ویژگی های ژئومتریک اشیا است. این مطالعه با استفاده از ابزار موجود و در دسترس، قابلیت اجرای این تکنیک نوپا را بررسی و آستانه های پارامترهای مناسب را برای افتراق ضایعه های خوشخیم از بدخیم تیروئید پیشنهاد می کند.
    مواد و روش ها
    جمعیت مطالعه از میان نمونه های سیتولوژی آسپیراسیون سوزنی (FNA) تیروئید پذیرش شده در بخش پاتولوژی بیمارستان دکتر شریعتی تهران از مهرماه 1381 تا اسفند 1382 انتخاب شده اند. بیمارانی که گزارش پاتولوژی نمونه جراحی آنها در بخش موجود نبود، به دلیل مقدور نبودن مقایسه تشخیص ها از مطالعه حذف شدند. از هر بیمار دست کم صد سلول بررسی شدند. انتخاب سلول ها برای تصویربرداری به روش منطقه ای (Zone Guided) انجام شد. در مجموع 67 بیمار وارد مطالعه شدند (36 نفر با تشخیص پاتولوژیک خوشخیم و 31 نفر بدخیم). برای بررسی تکرارپذیر بودن اندازه گیری ها در یک بررسی پیلوت یک سلول مناسب انتخاب و بیست بار متوالی اندازه گیری شد.
    یافته ها
    ضریب انحراف معیار (CV) تمام اندازه ها در حد زیر 2% قرار داشت به جز قطر هسته که به دلیل تکرارپذیری کم از مطالعه حذف شد. اختلاف اندازه ها بین دو گروه خوشخیم و بدخیم برای میانگین محیط هسته، میانگین مساحت هسته، میانگین نسبت مساحت به محیط هسته، اندازهی کلاستر و میانگین کد رنگ هسته و همچنین برای انحراف معیار محیط هسته، انحراف معیار مساحت هسته و انحراف معیار نسبت محیط به مساحت معنی دار بود (p<0.05)، ولی برای ضریب انحراف معیار مساحت هسته، انحراف معیار کد رنگ هسته، تنوع کد رنگ در هسته سلول و انحراف معیار آن معنی دار نبود. در مورد پارامترهایی که اختلاف معنی دار داشتند با آنالیز منحنی روک (ROC Curve) حساسیت و ویژگی در سطوح آستانه مختلف محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    بالاترین حساسیت 93.55% برای محیط هسته، مساحت هسته، و نسبت محیط به مساحت هسته، و 89.55% برای اندازه کلاستر به دست آمد. نتایج با صحت تشخیص سیتولوژی کلاسیک قابل مقایسه است و این تکنیک برای غربال نمونه های FNA تیروئید توصیه می شود.
    کلیدواژگان: مورفومتری، سیتولوژی، پاتولوژی، تیروئید، آسپیراسیون سوزنی، خوشخیم، بدخیم
  • منوچهر آقاجانزاده، فیض الله صفرپور، محمدرضا کوهساری، حسین امانی، سیدعلی علوی، سعید کلانتری صفحات 339-343
    مقدمه
    گواتر Substernal (SSG) یا گواتر اینتراتوراسیک (ITG) به مواردی اطلاق می شود که بیش از 50% حجم تیروئید پایینتر از دهانه ورودی توراکس (Thoracic inlet) قرار گیرد؛ یا پل تحتانی تیروئید در هیپراکستانسیون گردن قابل لمس نباشد.
    مواد و روش ها
    از بهمن 1372 تا بهمن 1383، 334 بیمار توسط تیم جراحی تحت عمل جراحی تیروئیدکتومی قرار گرفتند که 32 نفر آنان مبتلا به ITG بودند، و از نظر بروز علایم روش تشخیص، درمان و عوارض حاصل از جراحی به طور گذشته نگر بررسی شدند.
    یافته ها
    بیست نفر از بیماران مونث و 12 نفر مذکر بودند. میانگین سن بیماران 40 سال بود با دامنه سنی (45 تا 67 سال). 22 بیمار به علت علایم تنفسی، 5 بیمار به طور اتفاقی با رادیوگرافی، 4 بیمار به علت گرفتگی صدا و 2 بیمار با دیسفاژی به پزشک مراجعه کرده و کاندید جراحی شده بودند. مناسب ترین وسیله تشخیص عکس رادیوگرافی از قفسه سینه، و بهترین وسیله C. T Scan بود. اسکن تیروئید با ید در پنج مورد کمک کننده بود. 21 بیمار با شکاف گردنی (Collar)، 7 بیمار با شکاف گردن و پارشیل استرنوتومی، و 4 بیمار با استرنوتومی میانی (Median Sternotomy) جراحی شدند. از نظر آناتومیک در 17 مورد گواتر در مدیاستن قدامی راست، 14 مورد در مدیاستن قدامی چپ و یک مورد در ناف ریه راست بود. در22 مورد گواتر مولتی ندولار، 7 مورد پاپیلری سل کارسینوم، یک مورد مدولاری سل کارسینوم، یک مورد آنابلاستیک کارسینوم و یک مورد لنفوم تیروئید بود. عوارض جراحی در 5 بیمار دیده شد.
    نتیجه گیری
    بیماران دچار گواتر اینتراتوراسیک باید در شرایط مناسب تحت عمل جراحی قرار گیرند زیر اگاهی دچار خونریزی داخل گواتر و تغییرات بدخیمی می شوند که یک خطر جدی است.
    کلیدواژگان: گواتر، گواتر زیرجناغی (ساب استرنال)، گواتر درون قفسه سینه ای (اینتراتوراسیک)
  • افشین برهان حقیقی، بهنام صبایان، محمود نجابت، غلامحسین رنجبر عمرانی صفحات 345-349
    مقدمه
    هایپرهموسیستئینمیا (hyperhomocysteinemia) یک بیماری متابولیکی نادر با انتقال وراثتی اتوزومال مغلوب می باشد. علایم بالینی اصلی این بیماری عقب ماندگی ذهنی، اختلال های روانی، رخدادهای ترومبوآمبولیک و ناهنجاری های اسکلتی است. بیمار مورد معرفی مرد 28 سال های بود که با تشنج های مکرر در بیمارستان بستری شده بود. در تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (MRI) از مغز نواحی انفارکت وریدی دیده شد و در رگ نگاری با تشدید مغناطیسی ((MRA از مغز شواهدی از ترمبوز در سینوس های وریدی مغزی وجود داشت. آزمون های آزمایشگاهی در این بیمار موید افزایش هموسیستئین خون و کاهش پروتئین C بود. بیمار هیچگونه سابقه فامیلی از بیماری های ژنتیکی یا حملات عروقی مغز نداشت. از آنجا که ترمبوز سینوسی یک بیماری چند عاملی میباشد به نظر میرسد کاهش پروتئین C میتواند از علل تشدیدکننده رخدادهای ترومبوآمبولیک در بیماران هایپرهموسیستئینمیا باشد.
    کلیدواژگان: هایپرهموسیستئینمیا، پروتئین C، ترمبوز، حملات عروقی مغز
  • حسن رضوانیان، مهین هاشمی پور، اشرف امین الرعایا، علی کچویی، محمدحسن مودب، منصور سیاوش، سید محمد محمدی، ساسان حقیقی، مسعود امینی صفحات 351-356
    مقدمه
    علیرغم اجرای موفقیت آمیز برنامه غنی سازی نمک طعام با ید در کشور، گواتر کماکان به صورت هیپرآندمیک در منطقه سمیرم استان اصفهان شایع می باشد. این مطالعه با هدف بررسی فقر آهن به عنوان علت احتمالی مشکل یاد شده انجام شد.
    مواد و روش ها
    1828 کودک دبستانی 137 ساله از نظر گواتر مورد بررسی قرار گرفتند. سپس نمونه های خون و ادرار از 220 نفر، که به صورت تصادفی از میان کودکان با گواتر درجه 2 و سالم انتخاب شده بودند جمع آوری و میزان ید ادرار، فریتین، آهن، T4 و TSH سرم آنها اندازه گیری شد.
    یافته ها
    از 1828 کودک مورد بررسی، در 670 نفر (36.7%) گواتر درجه 1 یا 2 مشاهده شد. میانگین ید ادرار mg/dL 19.3 ±9.1 بود و کمبود ید خفیف، متوسط و شدید به ترتیب در 6.4%، 3.2% و 1.8% از موارد مشاهده شد. میانه فریتین سرم ng/mL 28.9) 26.624.2: 95% CI) بود و 11 کودک (5%) فریتین سرم کمتر ازng/mL 20داشتند. فراوانی گواتر درکودکان با سطوح پایین و طبیعی فریتین به ترتیب 48.3% و 50.3% بود (P=NS).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد عوامل دیگری غیر از کمبود ید و آهن مسوول شیوع بالای گواتر در این منطقه هستند. مطالعه های بیشتری به منظور بررسی کمبود سایر ریزمغذی ها و اختلال های خود ایمنی در کودکان مبتلا به گواتر در این منطقه، می تواند در راستای طراحی برنامه های کنترل گواتر موثر واقع شود.
    کلیدواژگان: گواتر، کمبود آهن، فریتین، ید، غنی سازی
  • مهدی هدایتی، آرش اردوخانی، مریم سادات دانشپور، فریدون عزیزی صفحات 357-363
    مقدمه
    هضم در شرایط خشن حرارتی، زمان طولانی و غیر ایمن بودن محلول های قلیایی از مشکلات روش های موجود اندازه گیری ید در شیر محسوب می شوند. در این مطالعه اندازه گیری ید در شیر به روش سادهی رنگ سنجی سینتتیتکی کاتالیزوری با هضم اسیدی ملایم و خوانش سریع میکروپلیتی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    مرحلهی هضم بر روی 50 میکرولیتر از نمونه های شیر در محیط اسیدی حاوی متا وانادات/ اسید پرکلریک، دمای 230 درجه و به مدت 10 دقیقه صورت گرفت. پس از هضم، میزان ید در شیر بر اساس واکنش معروف سندل- کالتف اندازه گیری شد. خوانش نتیجه واکنش در میکروپلیت 96 چاهکی توسط دستگاه خوانشگر الایزا انجام شد.
    یافته ها
    محدودهی عملکرد این روش μg/dL 2-40به دست آمد. درصد ضریب تغییرات درون آزمونی و برون آزمونی به ترتیب بین 6.7 تا 9.3 و 8.6 تا 12.3 محاسبه شد. نتایج حاصل از 70 نمونه در این روش با روش رایج هضم قلیایی همبستگی خوبی داشت (0-/084 y=0.952X، r2=0.907، n=70، p<0.000). در ارزیابی صحت، درصد بازیافت از 91.3 تا 113 به دست آمد. حساسیت روش μg/dL 0.1 محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    روش هضم اسیدی خوانش میکروپلیتی، علاوه بر افزایش سرعت اندازه گیری و درجهی ایمنی واکنش، از کارایی، دقت و صحت کافی برای سنجش میزان ید در شیر برخوردار است.
    کلیدواژگان: هضم اسیدی، ید در شیر، خوانش میکروپلیتی
  • صالح زاهدی اصل، نوشین خلیلی بروجنی، اصغر قاسمی، فرزانه فرجی، مهدی هدایتی، فریدون عزیزی صفحات 365-373
    مقدمه
    تعدادی از بیماران مبتلا به پرکاری و کمکاری تیروئید دچار کم خونی هستند. با توجه به این که تغییرات غلظت هورمون های تیروئید با اثر بر روی تعداد و فعالیت پمپ های سدیم پتاسیم ATPase و نیز ترکیب فسفولیپید و کلسترول غشای گلبول های قرمز می تواند نسبت سطح به حجم و نیز استحکام غشا را تحت تاثیر قرار دهد در این مطالعه مقاومت گلبول های قرمز بیماران مبتلا به پرکاری و کمکاری تیروئید با گروه شاهد مقایسه شده است.
    مواد و روش ها
    شکنندگی گلبول های قرمز 21 بیمار هیپوتیروئید، 26 بیمار هیپرتیروئید و 24 فرد سالم با هم مقایسه شد. تشخیص عملکرد غدهی تیروئید بر مبنای یافته های بالینی و آزمایشگاهی بود. هیچ کدام از بیماران در زمان تشخیص دارویی مصرف نمی کردند. اندازه گیری هورمون ها و کمیت های بیوشیمیایی سرم با استفاده از روش های رایج انجام شد و تشخیص بالینی توسط یک فوق تخصص غدد گذاشته شد.
    یافته ها
    نتایج آزمون شکنندگی اسموتیکی گلبول های قرمز در مقابل فشارهای اسمزی مختلف (غلظت های مختلف کلرور سدیم: صفر تا 0.9 گرم در صد) نشان داد که مقاومت گلبول های قرمز بیماران مبتلا به کمکاری تیروئید تفاوتی با افراد سالم ندارد در حالی که مقاومت این سلول ها در بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید از افراد طبیعی بیشتر است. همولیز گلبول های قرمز بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید در غلظت های 0.45 گرم در صد 30.2±74.6%، (میانگین ± انحراف معیار) به طور معنی دار از میزان همولیز در همان غلظت در افراد شاهد (9.1±93.8%) کمتر بود (p<0.01). در غلظت 0.5 گرم در صد کلرورسدیم نیز میزان همولیز بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید (26.0±27.8%) به طور معنی داری از گروه شاهد (27.3±63.5%) کمتر بود (p<0.001).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان دادند کم خونی در بیماران مبتلا به کمکاری یا پرکاری تیروئید مربوط به کاهش مقاومت گلبول های قرمز در مقابل تغییر فشار اسمزی نیست و دلایل دیگری باید مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: کم کاری تیروئید، پرکاری تیروئید، شکنندگی اسموتیکی، گلبول های قرمز، کم خونی، فریتین، هماتوکریت
  • حسن صفایی*، مسعود امینی صفحات 375-381
    مقدمه

    افزایش دفع آلبومین در ادرار اولین نشانه ابتلای کلیه در بیماران دیابتی است. مدت ابتلای به دیابت اگرچه یکی از عوامل مهم بروز میکروآلبومینوری است، مطالعه های انجام شده، دفع غیر طبیعی آلبومین را در بیماران دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2 گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع و عوامل خطرساز آلبومینوری در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده در جمعیت دیابتی اصفهان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که روی 235 بیمار دیابتی تازه شناخته شدهی نوع 2 شامل 32.3% مرد و 67.7% زن در مرکز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم اصفهان انجام شد. از بیماران بعد از معاینه بالینی اولیه و ثبت مشخصات و اندازه گیری وزن، قد و فشار خون آزمایش خون از نظر قند، هموگلوبین گلیکوزیله، چربی ها، اوره و کراتینین انجام و در صورت داشتن شرایط لازم برای آزمایش ادرار از نظر آلبومین بیماران وارد مطالعه شدند. وجود آلبومین بیش از 30 میلی گرم در دو نمونه ادرار 24 ساعته، غیر طبیعی و به عنوان آلبومینوری در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران 9.2±49.2 سال و نمایه توده بدن 4.9±28.8 کیلوگرم بر مترمربع بود. شیوع آلبومینوری 16.6% و در مردان شایع تر از زنان بود (27.6% در برابر 11.3% و p<0.005). در بیماران آلبومینوریک میانگین سن، نمایه توده بدن، فشار خون سیستولی و دیاستولی نسبت به افراد نورموآلبومینوری بیشتر بود (0.001=p). بین دو گروه و بدون آلبومینوری تفاوتی از نظر کلسترول، تری گلیسرید، لیپید پروفایل و مصرف سیگار وجود نداشت. در تجزیه و تحلیل نهایی با استفاده از رگرسیون لجستیک جنس مرد، فشار خون بالا و وجود رتینوپاتی به عنوان عوامل خطرساز تعیین کننده آلبومینوری شناخته شدند.

    نتیجه گیری

    شیوع آلبومینوری در بیماران دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2 قابل توجه است. اندازه گیری آلبومین ادرار در زمان تشخیص دیابت و درمان آلبومینوری و کنترل عوامل خطرساز، امکان جلوگیری از پیشرفت نفروپاتی را میسر می سازد.

    کلیدواژگان: شیوع، آلبومینوری، دیابت نوع 2 تازه تشخیص داده شده
  • دکترعلی کبیر، فرزانه ترکان، لاله حاکمی صفحات 383-391
    مقدمه
    پیشبینی زمان صحیح بلوغ در دختران باعث می شود بتوان آگاهی های لازم را در این زمینه به موقع به آنان ارایه داد و آنها را از نظر روحی برای پذیرش تحولاتی که در این دوره تجربه خواهند کرد، آماده ساخت. در ایران هنوز مطالعه ای جامع در این زمینه صورت نگرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی- توصیفی روی 629 دختر از 24 استان کشور انجام شد. فرم جمع آوری اطلاعات (شامل سن دقیق شروع اولین عادت ماهیانه)، به کمک یکی از افراد خانواده تکمیل شد. مرحله بلوغ از نظر تلارک و پوبارک و درصد چربی به وسیله شرح حال و معاینه پزشکی تعیین شد. به منظور تخمین سن بلوغ در این افراد، از مدل رگرسیونی خطی استفاده شد.
    یافته ها
    در 454 نفر که منارک آنها شروع شده بود؛ میانگین سن شروع قاعدگی 0.06±13.18 سال (0.7±158.2 ماه) بود. میانگین سن شروع قاعدگی مادربزرگ ها و مادران این 454 نفر به ترتیب 0.25±12.9 و 0.14±13.6 سال بود. منارک زودرس در افراد دارای قد کوتاه تر (p<0.001)، شروع ورزش در سنین پایین تر (0.019=p)، تعداد خواهر کمتر (0.007=p)، تعداد برادر کمتر (0.003=p)، درصد چربی بدن بیشتر (0.037=p)، نمایه توده بدن بیشتر (0.002=p)، ساکنان مناطق کوهپایه ای (0.001=p) و کسانی که اولین منارک آنها در فصل بهار شروع شده بود (0.047=p) دیده شد. مدل رگرسیونی نشان داد که سن منارک با استفاده از متغیرهای قد فعلی (0.001>p)، ارتفاع محل زندگی از سطح دریا (0.001>p)، تعداد برادر (0.006=p) و تعداد خواهر (0.008=p) قابل پیش بینی است (0.099=r2-، p=0.001).
    نتیجه گیری
    قد کوتاه تر افراد، بعد خانوار کمتر و ساکن بودن در مناطق کوهپایه ای مهم ترین عوامل پیشگویی کننده شروع زودرس منارک است. به نظر می رسد که بعد از کاهش معنی دار سن منارک به علت بهبود کیفیت تغذیه دختران جوان طی دهه های اخیر، امروزه سیر فزاینده آن می تواند ناشی از عادات تغذیه ای ضعیف و نحوه زندگی کم تحرک و یا پاسخی به افزایش استرس های فیزیکی و روانی باشد.
    کلیدواژگان: سن منارک، ورزشکار، زنان
  • صالح زاهدی اصل، اصغر قاسمی، فرزانه فرجی، فرامرز والایی صفحات 393-398
    چکیده
    مقدمه
    استرس به خصوص نوع مزمن آن آثار مخرب زیادی بر سلامت دارد. نقش استرس در ایجاد اختلال های قلبی- عروقی مانند فشار خون بالا، سکته قلبی، آترواسکلروز، ایسکمی میوکارد و آریتمی های قلبی روشن شده است. هدف این مطالعه بررسی اثر استرس های فیزیکی و روانی مزمن و مقایسه آنها بر پاسخ دهی آئورت ایزوله جدا شده در رت می باشد.
    مواد و روش ها
    آزمایش های بر روی موش های صحرایی نر از نوع آلبینو ویستار با محدوده وزنی 250-200 گرم انجام شد. حیوانات در 3 گروه استرس فیزیکی، استرس روانی و شاهد که هر گروه شامل 12 سر موش بود، آزمایش شدند. استرس فیزیکی و روانی به مدت سه هفته توسط Communication Box اعمال شد. پس از پایان استرس حیوانات بیهوش، حفره شکمی باز، آئورت سینه ای حیوان جدا و اندوتلیوم آن پاک شد. فعالیت انقباضی آئورت جدا شده پس از اتصال به ترانسدیوسر ایزومتریک و اعمال غلظت های 60-5 میلی مولار کلرید پتاسیم و غلظت های 10-6 تا 10-10 مولار فنیل افرین اندازه گیری و مقایسه شد. کورتیکوسترون سرم در همه گروه ها روی نمونه های تهیه شده قبل و بعد از مداخله با روش رادیوایمونواسی سنجیده شد.
    یافته ها
    در گروه استرس فیزیکی میزان کورتیکوسترون سرم قبل از اعمال استرس (40±402) نانوگرم در میلی لیتر بود که پس از استرس به (94±721) رسید (p<0.05). این مقدار در گروه استرس روانی (114±400) نانوگرم در میلی لیتر بود که در انتهای استرس به (84±946) نانوگرم در میلی لیتر رسید که افزایش معنی داری داشت (p<0.05). در هر دو گروه استرس فیریکی و روانی پاسخ دهی آئورت به کلرید پتاسیم و فنیل افرین به طور معنی داری (p<0.05) کمتر از گروه شاهد بود.
    نتیجه گیری
    استرس فیزیکی و روانی مزمن سبب افزایش میزان کورتیکوسترون سرم و کاهش پاسخ دهی آئورت ایزوله موش صحرایی به کلرید پتاسیم و فنیل افرین می شود. نتایج این مطالعه مشخص می کند که اثر سوء استرس روانی بر سیستم عروقی کمتر از اثر استرس فیزیکی نیست.
    کلیدواژگان: استرس فیزیکی، استرس روانی، آئورت ایزوله، موش صحرایی
  • اخبار همایش ها
    صفحه 399
|
  • A. Teimouri, M. Amini Pages 301-308
    Introduction
    The importance of screening for diabetes mellitus is a contruversial issue worldwide, its vitality is obvious when it leads to effective treatment for those identified at screening. This study was performed in Isfahan city to evaluate quality of care and treatment one year after diagnosis, in diabetic patients, newly diagnosed by screening.
    Materials And Methods
    In this prospective study, 1640 adults were screened for diabetes in the Isfahan endocrine and metabolism research center, 2003-2004. Height, weight, blood pressure, plasma glucose, lipids, and HbA1c of diabetic patients who identified at screening, were measured twice, once, at time of diagnosis and then again one year later. The results of the two measurments were compared. Furthermore quality of care and treatment of patients were evaluated.
    Results
    Eighty-three (5.06%) of 1640 adults, were diagnosed as having diabetes. The prevalences of dyslipidemia and hypertension among diabetic patients were 78.3% and 45% respectively. One year after diagnosis 77.1% of diabetic patients were treated for hyperglycemia, whereas 49.2% of dyslipidemic and 45% of hypertensive patients were treated for dyslipidemia and hypertension respectively. After one year, patients had significant improvements in BMI, plasma glucose, lipids and HbA1c but no improvements were seen in systolic and diastolic blood pressure.
    Conclusion
    Diabetes screening is effective for detection of undiagnosed diabetes and improvement of glucose and control of other cardiovascular risk factors. It seems that quality of care and treatment, especially hypertension management, needs to be improved.
    Keywords: Screening, Care, Diabetes mellitus
  • M. Iranparvar A. S. Habibi Moeini A. Ebady F. Azizi Pages 309-316
    Introduction
    Individuals with IGT are at an increased risk of developing DM type, II and IGT is a known risk-factor for non-communicable diseases also the risk of cardiovascular disease in these patients is increased. The aim of this study was to determine the features of patients with IGT in Tehran and the correlation of IGT with other variables and risk factors of non-communicable disease.
    Materials And Methods
    This was a descriptive analytical and cross-sectional study. Out of 9204 participants in the first phase of Tehran lipid and glucose study 960 had IGT. At least 8 weeks later, a second OGTT was done and 331 had IGT. DM and IGT diagnosis were based on WHO criteria. In this group, anthropometric indices, BP, serum glucose, and lipid levels were obtained after 12 hours of fasting. Obesity was defined as BMI >30 kg/m2, over weight BMI 25 to 29. 9 Kg/m2. WHR more than 0. 8 in females and 0. 95 in males were defined as truncal obesity, Hypertension was defined as SBp>_140 or DBp>_90mmHg or taking of anti hypertensive drugs. Statistical analyses were performed using the independent T-test, and ANOVA.
    Results
    Totally 331 patients were studied with IGT, 232 of whom (70%) were female and 99(30%) were male. In 43% of cases BMI was ≥ 30. WHR was abnormal in 83. 7%. Total cholesterol level in 32% was ≥ 240 mg/dl and LDL-C in 28.1% was ≥ 130 mg/dl and in 24.8% was ≥ 160 g/dl. HDL-C in 32. 9% of cases was ≤ 35mg/dl. In 43.2% of cases TG was ≥ 200 mg/dl. Assessment of parameters according to BMI showed that means of cholesterol and triglyceride level in obese patients were higher than the rest (p<0. 42, p<0. 001) and mean of HDL-C in obese patients was lower (p<0. 014). ETT performed in 199 patients (14%) was positive.
    Conclusion
    According to the results of the study, patients with IGT have high risk of cardiovascular events because of multiple risk factors such as obesity, hypertension, smoking, hyper lipidemia
    Keywords: Impaired glucose tolerance, Cardiovascular disease risk factors, Obesity, Hypertension, Lipid disorders
  • Sm Solati L. Attaei F. Azizi Pages 317-323
    Introduction
    Subclinical hyperthyroidism is defined by the suppressed level of TSH and normal values of T4 and T3. The effect of this status on lipid metabolism is not well recognized this study was done to address this issue. Methods and Materials: In this case-control study, 41 patients with subclinical hyperthyroidism and 36 euthyroid subjects were recruited. Subclinical hyperthyroidism was difined as TSH<0. 3 and normal T3 and T4 values, and confirmed with the TRH test. Questionnaires for clinical data and drug history were completed for all patients and blood samples were obtained for laboratory tests. In this study the markers of lipid oxidation, antioxidants, paraoxonase enzyme activity, serum lipid levels, vit A, E and B-carotene were measured and the parameters were analysed using the appropriate statistical methods.
    Results
    There were no significant changes between the two groups regarding age (46±13 vs 47±13, years old), sex (30/11 vs 14/12 male/female), weight (79±14 vs 77±13 kg), body mass index and hypertension. Significantly lower serum TSH (0.16±0.1 vs 1.1±1.0, mIU/L p<0. 001) was found in the subclinically hyperthyroid group. Significantly lower level of paraoxonase enzyme activity, vit A, B caroten, oxidized LDL-C, TAC, total cholesterol, triglyceride, LDL-C and Pon/LDL ratio were found in patients with subclincal hyperthyroidsim as compared with the control group.
    Conclusion
    Significant differences in lipid levels and lipid oxidation and antioxidants seen in these patients show a change in the basal methobolism of this group.
    Keywords: Lipid oxidation, Paraoxonase, Suhclinical thyrotoxicosis, Antioxidant
  • F. Shishehbor Mt Jalali Sm Latifi Pages 325-330
    Introduction
    Postprandial lipaemia refers to the acute period of dietary lipid absorption, transport and distiribution, which has been associated with the process of atherosclerosis. There is some evidence that apple cider vinegar and acetic acid could reduce serum lipids in rat and mice, but the effect of vinegar on blood lipids in humans has not been investigated. This study, using a randomized crossover design, was carried out to investigate the effect of apple cider vinegar on postprandial plasma lipids in sixteen healthy adults.
    Materials And Methods
    On two separate occasions, subjects randomly consumed the fat-rich meal containing 0. 5g fat/Kg body weight, with 15cc diluted apple cider vinegar or water (as control), each time 3 venous blood samples, fasting, 4 and 8 hours after test meal ingestion were taken. Samples were analyzed for plasma triglyceride, cholesterol and HDL-C concentrations and LDL-C was calculated. Area under the curve (AUC) of TG was calculated using the trapezoid rule. Statistical analysis was carried out using repeated measures ANOVA and paired t-test (SPSS version 11).
    Results
    The concentrations of TG was significantly (p<0. 05) increased after both meals but there was no difference between meals for postprandial responses and TG AUC after both meals were similar (820. 75±326. 66 mg/dl. 8h versus 850. 88±385. 66 mg/dl. 8h). Also, vinegar had no effect on the postprandial responses of TC, LDL-C and HDL-C. The present study showed that consumption of a single dose of apple cider vinegar with a fatty meal had no effect on the postprandial lipid response in healthy adults. However, to investigate the chronic effects of vinegar on blood lipids of human subjects, further work is recommended.
    Keywords: Vinegar, Serum lipids, Postprandial lipeamia, Far, rich meal
  • Z. Forouhesh Tehrani M. Ghafouri Pages 331-337
    Introduction
    Decision making in pathology is changing toward quantitative criteria. Quantitative measurements obviously can demonstrate minimal differences, not readily identifiable to human vision. Morphometry is the quantitative description of geometric characteristics of objects. This study aims at testing the feasibility of this new technique using available instruments and software and selecting useful parameters and their thresholds for discrimination of benign versus malignant lesions of thyroid.
    Materials and Methods
    The cases were selected based on surgical pathology reports of fine needle aspiration thyroid specimens from the pathology department of Dr. Shariati hospital between October 2003 to March 2004. Patients whose surgical pathologic reports were unavaible were excluded. At least 100 cells, selected by a zone guided manner, were measured for each patient. Totally 67 patients were enrolled for the study, 36 with benign pathology diagnosis and 31 with malignant lesions. In a pilot study to test reproducibility of measurements, a single cell was selected and measured 20 times.
    Results
    Coefficient of variation remained below 2% for all measurements, except for nuclear diameter which has been excluded from analysis. Benign cells were different from malignant ones in mean nuclear perimeter (Peri), mean nuclear area (Area), nuclear area to perimeter ratio (A/P), cluster diameter, mean gray level (in 256 gray levels) and standard deviations of Peri, Area and A/P (P-values < 0. 05) but not in CV of nuclear area, intercellular standard deviation of gray levels, intracellular CV of gray levels and its standard deviation. The receiver Operator Characteristic curve analysis was performed for parameters with significant difference and sensitivities and specificities calculated for different cut-off values.
    Conclusion
    The highest sensitivity was reached for nuclear perimeter, nuclear area, cluster diameter and nuclear area to perimeter ratio equal to 93%.55 and for cluster diameter equal to 89%.55%. The results are comparable to classic cytology practice, and this technique is recommended screening of thyroid FNA specimens.
    Keywords: Morphometry, Cytology, Pathology, Thyroid, Needle Aspriration
  • M. Aghajanzadeh F. Safarpoor Mr Kohsary H. Amani Sa Alavi S. Klantary Pages 339-343
    Introduction
    Intrathoracic goiter (ITG) or substernal goiter (SSG) includes any thyroid enlargement in which over 50% portion of the thyroid permanently located under the thoracic inlet and lower pole of thyroid is not palpable with the neck in hyperextended position.
    Materials And Method
    Between Jan 1993 and July 2002, 334 patients underwent thyroidectomy for goiters in Rasht (North of Iran). In this investiagation, initial presentations, surgical managements and complications of 32 patients with substernal goiter have been evaluated retrospectively.
    Results
    There were 20 women and 12 men, with a mean age of 40 years (range 45-67 yrs). Twenty-two patients presented with respiratory symptoms, two had dysphagia, four complained of hoarseness, and five patients were detected incidentally by CXR. Chest X-ray was the first step in diagnosis, and C. T Scan was the best imaging examination for diagnosis. Isotope scanning was helpful only in five patients. Twenty-one patients were operated with the collar incision, seven with collar incision, and in some along with partially sternotomyfour and four patients were operated by median sternotomy. Localization: In 17 patients the goiters were in the right anterior mediastinum and in 14, in the left anterior mediastinum, in one patient goiter was seen in the hilum of the right lung. Pathologic reports were as follows: multinodular goiter in 22 patients papillary cell carcinoma in seven patients anaplastic carcinoma in one patient and lymphoma in one patient. Medullary cell carcinoma in one patient. There was no hospital mortality. Postoperative complications occured in five patients.
    Conclusion
    This study recommends that intrathoracic goiter should be operated early under suitable conditions because of malignant transformation and other hemorrhagic or serious complications.
    Keywords: Goiter, Substernal goiter, Intrathoracic goiter
  • A. Borhan, Haghighi B. Sabaeiyan M. Najabat G. Omrani Pages 345-349
    Introduction
    Hyperhomocysteinemia is a rare autosomal recessive inherited metabolic disorder. The main clinical manifestations of hyperhomocysteinemia include mental retardation, psychological disturbance, thromboembolic events and skeletal abnormalities. The case reported here is of a 28 year-old man admitted in hospital with recurrent seizures. In the brain MRI, areas of venous infarction were seen and MRA revealed thrombosis in brain venous sinuses. Lab investigation showed increases in serum level of homocystein and protein C deficiency. The patient had no family history of genetic disease or cerebrovascular attack. As sinus thrombosis is a multifactorial disease, Protein C deficiency can be one of aggravating causes of thromboembolic events in patients with hyperhomocysteinemia.
    Keywords: Hyperhomocysteinemia, Protein C, Thrombosis, Cerebrovascular attack
  • H. Rezvanian M. Hashemipour A. Aminorroaya A. Kachouei Mh Moaddab M. Siavash M. Mohammadi S. Haghighi M. Amini Pages 351-356
    Introduction
    In spite of iodine fortification programs, goiter is still hyperendemic in Semirom, a mountainous region in the central part of Iran. This study was conducted to assess whether iron deficiency could be responsible for the high prevalence of goiter in this region.
    Materials And Methods
    A total of 1828 schoolchildren, aged 7-13 years, were evaluated for presence of goiter, and 220 cases were randomly selected. Urine and serum samples were collected from these children and assayed for urinary iodine concentraton (UIC) and serum ferritin, iron, thyroxine (T4) and thyroid stimulating hormone (TSH) concentrations.
    Results
    In the 1828 children evaluated, 670 cases (36.7%) were goitrous, with goiters of grade 1 or 2. The mean UIC in children was 19.3±9.1 µg/dl. Mild (UIC <10 µg/dl) and moderate (UIC <5 µg/dl) iodine deficiency was detected in 6.4% and 3.2% of cases, respectively. Only 1.8% of children were severly iodine deficient (UIC <2 µg/dl). The median serum ferritin concentration was 26.6 ng/ml (95% CI: 24.2-28.9), and 11 cases (5%) had serum ferritin concentrations less than 20 ng/ml. Goiter rate was 48.3% and 50.3% in children with low and normal serum ferritin levels, respectively (P=NS).
    Conclusion
    It seems that factors other than iodine and iron deficiency may, at least partly, be responsible for the high prevalence of goiter in the area studied. Further investigations for evaluating other micronutrient deficiencies and autoimmunity in goitrous children would contribute to the planning more effective goiter control programs.
    Keywords: Goiter, Iron Deficiency, Ferritin, Iodine, Fortification
  • M. Hedayati A. Ordookhani Ms Daneshpour F. Azizi Pages 357-363
    Introduction
    Main shortcomings in existing methods for iodine determination in milk samples are non safe alkaline solution, harsh thermal conditions, and their being time consuming. In this study, for determination of total iodine content in milk, a simple and rapid kinetic catalytic colorimetric, acid digestion and rapid microplate reading format method, was investigated.
    Materials And Methods
    Sample digestion was done on 50L milk in metavanadate/perchloric acid, at 230◦C for 10 min. After digestion, iodine determination was based on famous Sandell – Kolthoff reaction. The reaction results were read in 96 wells microplate by ELISA reader.
    Results
    Work range of the assay was between 2-40µg/dl. The within-run coefficient of variation percent ranged from 6. 7 to 9. 3 and between-run coefficients of variation ranged from 8.6 to 12.3%. The results obtained (n=70) by the optimized method had good correlation with the results of alkaline incineration as the reference method (p<0.000, n=70 r2=0.907 y=0. 952x-0.084). Recovery tests for accuracy assessment were between 91.3 to 113%. This method enabled us to achieve 0.1 µg/dl sensitivity.
    Conclusion
    This study showed that, fast acid digestion, mild thermal, fast results reading and low sample volume, were the main advantages of the acid digestion and microplate reading format investigated.
    Keywords: Acid digestion, Milk iodine, Microplate reading
  • S. Zahedi Asl N. Khalili A. Ghasemi F. Faraji M. Hedayati F. Azizi Pages 365-373
    Introduction
    Many hypo and hyperthyroid patients are anemic. Changes in concentration of thyroid hormones can affect Na+- K+ ATPase number and activity and also phospholipid composition of the cell membranes leading to changes in the surface to volume ratio and strength of membrane. In this study, the osmotic fragility of the red blood cells from non-treated hypo and hyperthyroid patients diagnosed on the basis of clinical examinations and paraclinical data were compared to that of control subjects.
    Materials And Methods
    Written consent was obtained from all subjects. After washing three times with normal saline, red blood cells were placed in varying sodium chloride (NaCl) concentrations (0-0.9gr%), following which, fragility was assessed with routine colorimetry methods. To do this, after the incubation period, tubes were centrifuged and the optical densities of the tubes was measured. Hemolysis percent in tubes was calculated on the basis of 100% hemolysis in the tubes containing 0 gr% of NaCl.
    Results
    The results indicate that the osmotic fragility of the cells from hyperthyroid patients in 0. 45gr% NaCl (74.6%±30.2) was significantly (p<0.01) lower than control subjects (93.8%±9.1). Osmotic fragility of red blood cells in 0. 5 g percent concentration of sodium chloride in hyperthyroid patients (27.8%±26.0) was significantly less (p<0.001) compared to the controls (63.5%±27.5). It appears that this change cannot be explained by changes observed in red blood cell indices (micrococytosis hypochromia). According to the results of this study one can conclude that anemia reported in hypo- or hyperthyroid patients is not due to high osmotic fragility of the red blood cells and other causes need to be investigated.
    Keywords: Hypothyroidism, Hyperthyroidism, Osmotic fragility, Red blood cells, Anemia, Ferritin, Hematocrit
  • H. Safaei, M. Amini Pages 375-381
    Introduction

    The earliest sign of renal involvement is an elevated rate of urinary albumin excretion. One of the strongest predictors of microalbuminuria is the duration of diabetes. However, population-based studies reported albuminuria in newly diagnosed type 2 diabetic patients. The aim of this study was to determine the prevalence and risk factors of albuminuria in type 2 diabetic patients at diagnosis.

    Materials And Methods

    In this cross-sectional study,235 (32. 3% male and 67.7% female) newly diagnosed type 2 diabetic patients, from the Isfahan endocrine and metabolism research center were enrolled. The patients were evaluated for age, height, weight, cigarette smoking, blood pressure, glycated hemoglobin, fasting plasma glucose, serum lipid and lipoprotein, triglyceride and albuminuria. Urinary albumin excretion was determined from timed 24-h. Albuminuria were defined as urinary albumin excretion above > 30 mg/24 h. Mean age was 49.2±9.2 year and BMI 28/8±4/9 Kg/m2. The prevalence of albuminuria was 16.6% and more prevalent in males than females. (27.6% being more 11.6% respectively). In albuminuric patients mean of age, BMI, diastolic and systolic blood pressure were higher than in the normoalbuminric individuals, whereas no differences were seen in cholesterol, triglycerides, lipid profiles or smoking between the groups. In a logistic regression analysis, male sex, hypertension and retinopathy, are independent risk factors for albuminuria.

    Conclusion

    These data suggest that an appreciable percentage of individuals have abnormal albumin excretion within the first year after the onset of type 2 diabetes. These findings suggest that urinary tests for albuminuia at diagnosis and control of risk factors in Type 2 diabetic patients can decrease progression of diabetic neohropathy.

    Keywords: Prevalence, Albuminuria, Newly, diagnosed type 2 diabetes
  • A. Kabir, F. Torkan, L. Hakemi Pages 383-391
    Introduction
    Precise prediction of menarcheal age enables and prepares girls to face the changes they may experience in this period the future. In Iran, there are no available data in this regard yet.
    Materials And Methods
    This cross-sectional descriptive study was done on 629 girls from 24 provinces of Iran. Relative questionnaires to collect data were filled out with the help of the participant herself and one other family member as well. The stage of maturity regarding telarche and pubarche, percent of body fat were entered based on history taken and physical examinations. For predicting menarche age in cases, the linear regression model was used.
    Results
    In the 454 cases studied, menarche age, mean of age at menarche was 13.18±0.06 years old (158.2± 0.7 months). The means of menarche age in grandmothers and mothers of these 454 cases were 12.9±0.25 and 13.6±0.14 years respectively. Earlier menarche was observed in girls of lower height (p<0.001), girls of lower age at the beginning of study exercise (P=0.019), girls with lesser number of sisters (P=0.007), or those with lesser number of brothers (P=0.003), higher percent of body fat (P=0.037), those with higher body mass index (P=0.002), and those residing in mountainous regions (P=0.001). The regression model showed that the menarcheal age was predictable based on following variables: current height of individual (p<0.001) height of place of residence from sea level (p<0.001) number of brothers (P=0.006) number of sisters (P=0. 008) [P=0. 001, R-square = 0. 99].
    Conclusion
    Lower height, number of family members and residing in mountainous areas in that order are the most useful predictors of age at menarche. In recent decades, apparently there has been a significant decrease in menarcheal age due to improvement in the quality of nutrition the increasing trend seen today could be due to both weak dietary habits and more sedentary life styles or as a response to increased physical and psychosocial stresses.
    Keywords: Menarche age, Athlete, Women